بدون تردید طالبان به زور اسلحه و با چانهزنیهای سیاسی پشت پرده با آمریکاییها، در مدت زمان کوتاهی حکومت افغانستان را ساقط و بر کرسی قدرت تکیه زد.
حکومتهای منطقهای و فرا منطقهای، گروهها و احزاب افغانی، طالبان را متهم میکنند که دولت فراگیری تشکیل نمیدهد. حقوق زنان را رعایت نمیکند به زنان اجازه تحصیل نمیدهد حقوق بشر را پایمال میکند.
پیش از ورود به موضوع، این سؤال به ذهن خطور میکند که واکنشهای منفی طالبان به اتهامات مذکور، چه مقدار تحت تاثیر فرهنگ جنگ و خشونت و آوارگی و جامعهی کمسواد افغانستان است؟ و چه مقدار از این هنجارها به دلیل بد عهدی و قدرتطلبی و تاکتیکی بودن رویکرد حکومتی طالبان است؟
همه اینها مستمسکی برای تحریم و به رسمیت نشناختن و برحذر داشتن مردم افغان و جامعه جهانی از حکومت طالبان است!
ارتباطات در افغانستان
با وجود مشکلات زیر ساخت ارتباطات درافغانستان، دسترسی به تلفن همراه و اینترنت در حال رشد است. بیش از ۸.۶ میلیون نفر حدود ۲۲ درصد از جمعیت در ژانویه ۲۰۲۱ به اینترنت دسترسی داشتند و میلیونها نفر از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند.میزان استفاده از تلفن همراه نیز همچنان رو به رشد بوده است درحالیکه حدود ۶۸درصد مردم اکنون تلفن همراه دارند. اما طبق اعلام سازمان ملل، قطع پراکنده خدمات موبایل همچنان بر ارتباطات تأثیر میگذارد.
جنگ و آوارگی
سالها جنگ، میلیونها نفر را مجبور به ترک خانههای شان کرده است، بعضی از آنها به کشورهای همسایه پناهنده شدهاند و بعضی هم در کشورهای دورتر. شمار قابل توجه به دلیل جنگها، در داخل افغانستان بیجا و آواره شدهاند. در کنار مشکلات اینچنینی، میلیونها انسان هم با سختی و گرسنگی روبرو هستند.
سال گذشته بیش از چهار صد هزار نفر در اثر درگیری آواره شدند. از سال ۲۰۱۲، حدود پنج میلیون نفر فرار کرده و قادر به بازگشت به خانه نیستند. طبق گزارشهای آژانس حقوق بشر سازمان ملل، افغانستان سومین جمعیت آواره در جهان را دارد.
سازمان نجات کودکان همزمان با خروج آخرین سربازان آمریکایی از کابل اعلام کرد که در طی ۲۰ سال جنگ در افغانستان حدود ۳۳ هزار کودک کشته یا معلول شدهاند. این رقم به این معناست که به طور متوسط در هر ۵ ساعت یک کودک کشته یا نقص عضو شده است.
سازمان امداد بینالمللی نجات کودکان این آمار را "بازتابی تکاندهنده از بهای جنگ برای کودکان" خوانده است. این سازمان گفته آمار واقعی کودکانی که در جنگ آسیب دیدهاند بسیار بالاتر است و موارد مرگ بر اثر گرسنگی، فقر و بیماری در این آمار لحاظ نشده است. سازمان نجات کودکان گفته است که حتی قبل از رخدادهای اخیر، حدود نیمی از جمعیت افغانستان شامل ده میلیون کودک به دلیل خشکسالی، موج سوم شیوع کرونا و درگیریهایی که کشور را در بحران فرو برده بود، نیازمند کمکهای انسانی بودند.
تلفات جنگهای طولانی
از زمان سقوط حکومت دکتر نجیب الله در ۱۹۹۲ بیشتر از یک میلیون افغان جان خود را از دست دادند. ۱۲ میلیون افغان (یک سوم جمعیت افغانستان) به کشورهای همسایه و پاکستان و ایران فرار کردند.
- در سالهای هشتاد میلادی از هر دو مهاجر در جهان، یکی آن افغان بود.
در زمان تجاوز شوروی افزون بر کشتهشدگان، ١.٢ میلیون افغان دیگر، شامل مجاهدین، سربازان حکومت و افراد ملکی، در جنگها معیوب شدند. حدوداً سه میلیون افغان زخمی شدند.
در سال ١٣٦٤ بیشتر از نیم اراضی زراعتی در افغانستان، در نتیجۀ بمباران و یا خرابکاریهای عمدی دستگاهها و شبکههای آبیاری، از بین رفتند.
١٠ تا ١٥ میلیون مین کاشته شده توسط نیروهای شوروی و ارتش آن وقت افغانستان به زمین فرش شدند که تا امروز هم خطر بزرگی برای افغانها به شمار میرود.
در پنج سال حاکمیت مجاهدین (۱۹۹۲-۱۹۹۶) دراثر جنگهای خونین داخلی میان گروههای مختلف جهادی و بعد از آن نبرد با طالبان اول بیشاز ۳۰۰ هزار نفر از مردم افغانستان کشته و صدها هزار نفر دیگر مجروح، معلول و آواره شدند.
مطابق آمار سایت ویکی پدیا در طول جنگ در افغانستان (۲۰۰۱–۲۰۲۱) بیش از ۴۷٬۲۴۵ غیرنظامی کشته شده علاوه بر آن حدود ۶۶هزار تا ۶۹هزار نفر در ارتش و پلیس افغانستان و بیش از ۵۱هزار مبارز طالبان تا آوریل ۲۰۲۱ کشته شدهاند. بهطور کلی این جنگ ۱۷۱هزار تا ۱۷۴هزار نفر کشته در افغانستان بر جا گذاشته است.
چهار دهه جنگ و ۲ میلیون کشته، ۵ میلیون زخمی و معلول، ۱۰ میلبون آواره خارج از کشور و ۳ میلیون آواره داخل کشور، یعنی بیش از ۶۰ درصد جمعیت کشور آواره شدند و بیش از ۹۰ درصد خانوارهای افغانستان از این جنگها آسیب مستقیم دیدند.
جنگهای طولانی ۹۰ درصد زیرساختهای کشور را نابود کرده، افغانستان را جزو فقیرترین و آسیبپذیرترین کشورهای جهان قرار داده است.
ملت افغان
با اینهمه مصیبت و بحران، باید افغانستان و افغانی از صحنه جهانی حذف میشد.
اما ملت شجاع و زنان ومردان باغیرت و مؤمن این سرزمین در طول بیست سال گذشته (۲۰۰۱- ۲۰۲۱) سرزمینشان را از نو ساختند و به جهانیان نشان دادند خواستن توانستن است وهر وقت اراده کنند جهانشان از نو خواهند ساخت. در بیست سال گذشته بسیاری از شاخصهای اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی و علمی و... رشد قابل توجهی پیدا کرد و نشان دادند ملتی زنده با اراده و قوی و مطالبهگر درهمه صحنههای جهانی هستند، هرچند با آمدن طالبان ثانی توقفی در رشد برخی از شاخصهای اقتصادی و فرهنگی، اجتماعی و سیاسی رخ داده است اما اینان همان ملتی هستند که از هیچی همه چیز ساختند.
طالبان ثانی
بدون تردید طالبان ثانی ۲۰۲۱ از طالبان اول ۱۹۹۶ تغییرات زیادی پیدا کرده، عمده طالبان ثانی نوگراتر، روشنفکرتر، سیاستمدارتر، به روزتر و قابل تحملتر شده است.
اما باید اعتراف کرد در مقطع کوتاه حکومت طالبان شاخصهای امنیتی رشد کرده، بطوری که بسیاری از نقاط دورافتاده شهری و روستایی در امنیت نسبی خوبی قرار دارند.
طالبان در این مدت کوتاه نشان داده که نسبت به وعدههای امنیتی خود پایبند بوده است.
بعد از سقوط حکومت اشرف غنی و به دست گرفتن حکومت توسط طالبان ثانی، این گروه از انتقامگیری فراگیر علیه کارگزاران حکومت سابق پرهیز کرد، دادگاههای صحرایی و گروههای ترور علیه مخالفان تشکیل نداد. نسبت به جان و مال و ناموس مردم تعرض نکرد. از کمک و تشکیل گروههای تروریستی مخالف کشورهای دیگر بویژه همسایگان خودداری کرده، از دیوانسالاری مدرن جهت چینش ساختار حکومتی استفاده کرد و آن را بدعت ندانست، با گسیل داشتن هیأتهای دیپلماتیک به کشورهای مختلف بویژه کشورهای اسلامی و سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل جهت به رسمیت شناختن حکومتشان از روشهای دیپلماتیک بهره برده، عمامه گذاران بار ریشهای بلند و فارغالتخصیلان مدارس دینی از خود چهرهای دگر نشان دادند.
طالبان ثانی از لحاظ اقتصاد با تصویب قوانین و آییننامهها جهت تسهیل در تجارت با کشورهای همسایه و فراخواندن سرمایهگذاران به رونق تجارت کمک نموده است.
باتوجه به اینکه افغانستان بزرگترین تولید کنندهی تریاک و هروئین در جهان است و بیش از ۹۵ درصد مصرف هروئبن اروپا و آمریکا از افغانستان تامین میشود، گروه طالبان ثانی بار دیگر به مانند طالبان اول در سال ۲۰۰۰ زراعت و تجارت مواد مخدر را در سراسر افغانستان ممنوع اعلام کرد و با طرحهای جدید جایگزین کشاورزی در تلاش است چهرهای نیک از خود نشان دهد.
رسمیت شناختن طالبان
از انصاف به دور است که بعد از گذشت هشت ماه از سقوط حکومت اشرف غنی و خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان هنوز هیچ کشوری در دنیا حاکمیت طالبان را به رسمیت نشناخته است. به رسمیت نشناختن حکومت طالبان در واقع به رسمیت نشناختن حق حاکمیت مردم رنجدیدهی افغانستان است که این تبعیضی آشکار در اصل حاکمیت سرزمینی در حقوق بینالملل است.
در نبرد جامعهی جهانی با گروه طالبان، قربانی حقیقی تبعیض حاکمیتی در مردم مظلوم و ستمدیدهی افغانستاناند.
به رسمیت نشناختن حاکمیت سرزمین یعنی ندیدن و به رسمیت نشناختن مردم آن سرزمین است در معنایی دیگر به فراموشی سپردن حق سرزمینی مردمانی است که رنج بسیار دیدند و بازیچهی قدرتها شدهاند.
در دهکدهی جهانی، بزرگترین قدرت، سرمایه و امتیاز یک ملت، آن هم ملت ستمدیده و رنجدیدهای به مانند ملت افغانستان داشتن روابط حسنه و قدرت دیپلماسی و چانهزنی سیاسی با دیگر کشورهای جهان بویژه کشورهای همسایه، همکیش و دوست است.
امروزه در این دهکدهی کوچک جهانی همهی کشورها از کشور بحرانزده دیگر متاثر میشوند. چهار دهه جنگ، خونریزی، برادرکشی، قحطی و آوارگی در افغانستان وضعیت معیشتی و امنیتی کشورهای همسایه را تحت تاثیر قرار داده و موج آوارگان جنگهای طولانی، بسیاری از کشورهای منطقه و فرا منطقه را به شدت متأثر کرده است.
در تقابل هنجارها، جامعهی جهانی به جای اینکه دست کشورهای ضعیف، جنگزده و قحطیزده را بگیرد، متأسفانه با شدیدترین تحریمها یعنی تحریم دیپلماسی و به رسمیت نشناختن حاکمیت افغانستان، مردم افغان را به ورطهی نابودی کشانده است.
زمان آن رسیده، برای التیام زخمهای عمیق و کهنه، چند دهه رنج و درد مردم افغانستان، و همچنین جلوگیری از فاجعهی انسانی، پیش از آنکه دیر شود و دود این بحران به چشم جامعهی جهانی، کشورهای همسایه و کشورهای اسلامی برود بهتر است جامعهی جهانی درصدد روابط بیشتر و نزدیکتر به رسمیت شناختن حاکمیت در افغانستان باشند.
نظرات